تا حالا فکر کردین، چی میشه یک آدم بزرگ که همه به خوبی می شناسنش و عالم هم هست و ... یکدفعه کاری می کنه که انتظارش رو ندارین؟ تصمیمی می گیره، حرفی می زنه، موضعی میگیره که تعجب انگیزه؟
احمد بن هلال کرخی یکی از اون آدماست. شیخ طوسی او را جزو اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) میداند. مدتی هم وکیل از جانب امام عسکری بوده است. او فردی عابد و زاهد بود و 54 سفر حج انجام داد که 20سفر آن با پای پیاده بوده است. حتی به شدت مورد اعتماد شیعیان بود. انحراف او تا زمانی که عثمان بن سعید عمری نائب اول امام عصر (علیه السلام) زنده بود، مشخص نبود. بعد از نیابت نائب دوم که محمد بن عثمان باشد، او از قبول این نیابت سر باز زد و استدلالهایی واهی ارائه نمود که من از حضرت حجت چیزی در این باره نشنیدم!
مشکل اصل این بود که او نمی توانست قبول کند که فردی بسیار جوان تر از او که تجربه های درخشان او را هم نداشته، حالا نائب امام باشد و او .... خلاصه کلام اینکه او گرفتار دنیا شده بود.
توقیع و نامه ای از طرف امام عصر (علیه السلام) برای شیعیان در این مورد صادر شد. حضرت در این توقیع شیعیان را از او بر حذر داشت و او را ریاکار نامید.(رجال کشی ص 535 حدیث 1020) بحث انحراف یا عدم انحراف او تا مدتها بین شیعیان مطرح بود. خیلی ها باور نمی کردند که او منحرف شده باشد. تا اینکه پس از مرگش توقیع دیگری صادر شد. حضرت حجت (سلام الله علیه) او را از رحمت خداوند دور خواند و اشاره نمود که او همواره در امر ما دخالت می نمود و از پرداخت دیون ما دوری می جست و جز طبق هوای نفس عمل نمی کرد و ما بر رفتار او صبر کردیم تا آنکه خدا با دعای ما عمرش را تمام ساخت. (رجال کشی ص 535)
دقت در سخنان امام می تواند خیلی از سوالات ذهن ما را نیز پاسخگو باشد.